نتایج نظرسنجی همشهری درباره مرجعیت اجتماعی سلبریتیها | کاهش ۳۲ درصدی میزان پیگیری اخبار سلبریتیها | ۸۰ درصد مردم به حرف سلبریتیها اعتماد نمیکنند
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۱۸۰۰۳
به گزارش همشهری آنلاین، در وقایع اخیر که پس از فوت مهسا امینی رخ داد و حتی ماهها و سالها پیش از این ناآرامیها، آنقدر حرفها، رفتار و حتی پیامهای چند کلمهای آنها در پیام رسانهای اجتماعی، گوشهای فراوانی برای شنیدن و چشمهای بیشماری برای دیدن پیدا کرده بود که انگار گستره بازی و بازیگری آنها از مستطیلهای سبز و پردههای نقرهای تا کوچه و خیابانهای شهر گسترده شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خلأ تشکلهای رسمی
نخبگان، متخصصان، آکادمیسینها و محققان کمتر از سایر اقشار جامعه تحتتأثیر واکنشها و موضع گیریهای سلبریتیها قرار میگیرند. نادر صادقیان در این باره میگوید: «تبدیل شدن سلبریتیها به گروه مرجع در حوزه کار و تخصصشان یک حق بدیهی محسوب میشود که در دنیا هم پذیرفته شده است، اما در ایران بهدلیل فقدان احزاب سیاسی و نهادینه نشدن ساختارهای تعامل و رقابت سیاسی و حزبی، ضعف جامعه مدنی و نبود تشکلهای رسمی سازمان یافته سلبریتیها در سایر عرصهها هم برجسته شدهاند.» این استاد دانشگاه و پژوهشگر اجتماعی نهادینه شدن نهادهای حزبی، سندیکایی و اتحادیهای را سبب قرار گرفتن سلبریتیها در جایگاه طبیعیشان میداند و توضیح میدهد: «در خلأ سازمانها و ساختارهای نظاممند مدنی، سلبریتیها در عرصههایی که اصالت و فراگیری مرجعیت ندارند، با یک حرف ساده، یک کامنت، یک پست و یک توییت تأثیرات قابل توجهی ایجاد میکنند.»
اظهارنظرهای غیرتخصصی
صادقیان به تعریف سلبریتی در باور عمومی جامعه اشاره میکند: «معمولأ کسانی را بهعنوان سلبریتی میشناسیم که از نفوذ، تحرک و تعامل در عرصههای هنری و ورزشی به شهرت رسیدهاند و محققان، پژوهشگران و متفکران، آکادمیسینها، نیروهای شناخته شده و مسلط حزبی و سیاسی را مصداق سلبریتی تلقی نمیکنیم.»
او به تفاوت گرایش سیاسی و فعالیت سیاسی اشاره میکند و ادامه میدهد: «داشتن گرایشهای سیاسی و فعالیتهای اجتماعی حق سلبریتیها و همه افراد جامعه است، اما صاحبان گرایشهای سیاسی و علاقهمندان به فعالیتهای مدنی را نباید با کادرهای متخصص سیاسی و اجتماعی که تجربه و تشکیلات، برنامه و ایدئولوژی دارند یکسان پنداشت. سلبریتیها را بهدلیل اینکه توانمندی آنها به زمینه فعالیتشان محدود میشود و در چارچوبهای ایدئولوژیک و فکری حوزه سیاست و مسائل اجتماعی علم و تخصصی ندارند، نمیتوان مصداق کادرهای متخصص سیاسی و اجتماعی تلقی کرد و امکان خطا و اشتباه در این افراد دور از انتظار نیست.»
بزرگنمایی مرجعیت سلبریتیها
صادقیان فضای رسانهای حاکم بر جامعه را موجب بزرگنمایی نقشهای اجتماعی سلبریتیها میداند و تأکید میکند: «این گروههای اجتماعی صاحب شهرت، باید مانند سایر شهروندان از حق تحرک و تعامل اجتماعی برخوردار باشند، ولی برجسته کردن و مرجعیت دادن به آنها در سایه این فضای رسانهای، در بلندمدت آسیبهایی به همراه دارد که در شرایط کنونی هم شاهد آن هستیم. مثلا هنرمندی مشهور که عموم جامعه از حاشیهها و مسائل مختلف زندگی او اطلاع دارند، در شبکههای اجتماعی ۱۳-۱۲میلیون نفر دنبالکننده پیدا میکند که اصلا یک امر طبیعی نیست و در سایه خلأ یک نظام حزبگرا و فضای رسانهای موجود شکل گرفته است.» این جامعهشناس تهییج و تقویت عواطف و هیجانات عمومی جامعه را که توسط سلبریتیها اتفاق میافتد، ریشهدار، پایدار و بلندمدت نمیداند و میگوید: «این تقویت و تهییج عواطف که بر پایه تفکری عمیق و دقیق و تخصصی بنا نشده، تأثیرگذاری محدودی دارد.»
تأثیرگذاری انقلاب رسانهای
بهگفته صادقیان خلأ احزاب سیاسی در ایران حکایت تازهای نیست و سابقه فقدان یا کمتحرکی احزاب سیاسی به پیش از سلطنت پهلوی اول برمیگردد، اما در سالهای اخیر انقلاب رسانهای این خلأ را به بستری برای اوجگیری مرجعیت اجتماعی سلبریتیها تبدیل کرده است. او توضیح میدهد: «در گذشته رسانهها به چند شبکه تلویزیونی محدود بودند و به این اندازه فراگیری و نفوذ نداشتند. فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هم اساسا وجود نداشت و تعداد نشریات محدود بود. در فضایی که در جهان و بالطبع در ایران ،انقلاب رسانهای رخ داده، شاهد هستیم که سیستم رسانهای داخل کشور هم برای به حاشیه راندن سایر جریانهای فکری و سیاسی، با تبلیغات پروگاندایی و تجاریسازی عرصههای هنر و ورزش، جایگاه سلبریتیها را در عرصههای خارج از توانمندی و تخصص این طیف قوت میبخشد.» صادقیان تأثیرگذاری روانی تبلیغاتی را مهمترین کارکرد مرجعیت اجتماعی سلبریتیها ذکر میکند و ادامه میدهد: «از آنجا که این جایگاه مبتنی بر یک تفکر نهادینه خاص سیاسی اعتقادی نیست، معمولا سلبریتیها بر حسب جریانها، اخبار و رویدادهای روز، مواضعی میگیرند که بر برنامه و تفکر و آرمان مشخص و ساختاریافتهای مبتنی نیست. این مواضع در مقاطعی شکل و شمایل سیاسی بهخود میگیرند، ولی بهدلیل اینکه در سازماندهی عملیاتی اجرایی، توان و تشکیلات و برنامه و هدف و تجربه و تخصص ندارند، در مرجعیت و هدایت اجتماعی نمیتوانند نقش آفرینی پایدار و مؤثری داشته باشند.»
افکار عمومی آگاه شده است
مصطفی آبروشن، عضو انجمن جامعهشناسی آموزش و پرورش ایران هم معتقد است؛ «در گذشته سلبریتیها تأثیر فراوانی بر افکار عمومی داشتند، اما بهدلیل وجود تکنولوژیهای ارتباط جمعی و شبکههای اجتماعی، سواد رسانهای وسواد سیاسی جامعه به تراز بالاتری ارتقا پیدا کرده و سلبریتیها نمیتوانند افکار عمومی را مانند گذشته تحتتأثیر قرار دهند.»
او در اینباره توضیح بیشتری میدهد و میگوید: «با توجه به آگاهیرسانی فعالان اجتماعی و ایجاد کمپینهای فراوان در شبکههای اجتماعی، افکار عمومی به این باور رسیده که سلبریتیها نهتنها نباید در حوزه سیاست و مدیریت شهری ورود پیدا کنند، بلکه گرایش سیاسی آنها نیز مانند گذشته، مقبولیت اجتماعی نخواهد داشت. زیرا افزایش آگاهی و سواد سیاسی جامعه به افکار عمومی آموخته به برنامهها و تخصص افراد توجه کنند وتوصیههای تبلیغاتی افراد مشهور محور تصمیمات آنها قرار نگیرد.»
تیغ دولبه
آبروشن، اقبال عمومی جامعه به هنرمندان، ورزشکاران و دیگر سلبریتیها را یک پدیده جهانی ذکر میکند و میگوید: «این ارتباط مؤثر و احساسی بین این افراد و توده مردم بهطور بالقوه دارای پیامدهای مثبت و منفی است. یکی از کارکردهای مثبت سلبریتیها ایجاد کمپین و تشویق جامعه به مشارکتهای مدنی است و نمیتوان نقش ممتاز برخی از هنرمندان را در بسیج افکار عمومی و شکلدهی به کمپین کمکهای مردمی نادیده گرفت. در واقع اکثر سلبریتیها با هر شکل و انگیزهای از مشارکت در امور خیریه، تمایل دارند اقدامات خیرخواهانهشان را در حوزه اجتماعی منتشر کنند تا هم طرفداران خود را بهکار خیر تشویق کنند و هم در میان شهروندان اعتبار مضاعفی بهدست آورند.»
این جامعهشناس درباره عملکرد منفی سلبریتیها در حوزه مرجعیت اجتماعی توضیح میدهد: «این واقعیت تلخ وجود دارد که این گروه اجتماعی گاهی ابزار دست سیاستبازان میشوند، بهطوری که سیاستبازان، این گروه اجتماعی را تطمیع میکنند تا محبوبیتشان را در راستای اغراض سیاسی آنها خرج کنند، زیرا بهنظر میرسد اگر نظر مثبتی را در رابطه با عملکرد سیاستبازان انتشار بدهند از سوی طرفداران شنیده خواهد شد. این شیوه از رفتار، نهتنها شایسته سلبریتیها نیست، بلکه استفاده ابزاری سیاستبازان از قشر مشهور جامعه، تئوری سیاست منهای اخلاق را به ذهن متبادر میکند و از منظر اخلاق حرفهای ناپسند و عوام فریبانه تلقی میشود، زیرا تجربه ثابت کرده سوءاستفاده از اشتهار و روی کار آمدن افراد با جاذبههای احساسی و به دور از عقلانیت سیاسی و کارکردی، جامعه را دچار رکود میکند و در دراز مدت به نارضایتیهای اجتماعی دامن میزند.»
افول مرجعیت اجتماعی سلبریتیها
«جامعه به سمتی حرکت کرده که مرجعیت نیروهای سیاسی و حزبی برمرجعیت روانی رسانهای و تبلیغی غالب شدهاند.» این نکته را نادر صادقیان، استاد دانشگاه و پژوهشگر اجتماعی میگوید و در این باره توضیح میدهد: «در مقاطعی سلبریتیها توانستند روی بخشهایی از جامعه بهویژه نوجوانان و جوانان که از جریانات سیاسی، نخبگی، تخصصی، آکادمیک و روشنفکری تجربه و شناخت کمتری داشتند، تأثیرات هیجانی، روانی و تبلیغی بگذارند، ولی فضای اجتماعی جامعه به سمتی میرود که نیروهای سیاسی و حزبی، مرجعیت غالب را در حوزه روانی رسانهای و تبلیغی هدایت میکنند.»
صادقیان گستردهتر شدن فضای فعالیت نخبگان، احزاب، جامعه مدنی و سندیکایی را برای نظاممند شدن مرجعیتهای اجتماعی ضروری عنوان میکند و میگوید: «اگر این فضا توسعه پیدا نکند، ممکن است تحرک و تأثیرگذاری سلبریتیها با یک رویداد خبرساز منفی هیجانی مخرب دوباره شعله ور شود و جلوه پیدا کند. البته در چنین شرایطی هم این تأثیرگذاری بهصورت سینوسی، سیکلی و مقطعی خواهد بود و باز بهتدریج افول میکند.»
پایان مرجعیتهای غیرعلمی
«هنرمندان بخشی از نخبگان جامعه هستند و تأثیر آنها در شکلدهی به افکار و حساسیتهای جامعه، بهدلیل اینکه با احساسات و عواطف تودههای مردم سر و کار دارند، بارزتر و سریعتر است. »
مصطفی آبروشن، استاد دانشگاه با بیان این مطلب درباره فرایند ایجاد مرجعیت اجتماعی سلبریتیها میگوید:«آنچه در سالهای اخیر به مقبولیت این قشر افزوده، بهطور قطع تعاملات شکل گرفته در شبکههای اجتماعی است. از آنجا که مبنای ارتباط مردم و سلبریتیها عموماً احساس است و احساس سطحیترین تراز ارتباطی به شمار میآید، این گروههای اجتماعی از مقبولیت بیشتری نسبت به روشنفکران سیاسی، اجتماعی و علمی برخوردارند.»
آبروشن کاهش اعتماد اجتماعی را که از سرمایههای مدنی جامعه محسوب میشود، در پررنگ شدن راهبری و مرجعیت سیاسی و اجتماعی سلبریتیها در وقایع اخیر مؤثر میداند، اما بر این باور است که در ادامه این جریانات شاهد رشد عقلانیت، افزایش سواد سیاسی و ارتقای آگاهی عمومی جامعه هستیم که تأثیرگذاری و مرجعیت سلبریتیها در حوزههای غیرتخصصی این قشر را تضعیف میکند.
کد خبر 759378 منبع: روزنامه همشهری برچسبها خبر ویژه بازیگران سینما و تلویزیون ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر ویژه بازیگران سینما و تلویزیون ایران مرجعیت اجتماعی سلبریتی ها شبکه های اجتماعی سلبریتی ها توضیح می دهد عمومی جامعه سیاست بازان افکار عمومی رسانه ای آب روشن عرصه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۱۸۰۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کاهش ۳ درصدی نرخ بیکاری گیلان
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی گیلان، از برخورد قضایی با قریب به ۱۵۰ کارفرمای متخلف در سال گذشته خبر داد و گفت: کارگاههای پر خطر بیشترین سهم را در برخوردها داشتند که قطعا بر کاهش حوادث ناشی از کار موثر بوده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو، سیاوش آقاجانی امروز، ۷ اردیبهشت ماه در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه شهر رشت، با اشاره به اهمیت موضوع کار و کارگر در نگاه دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی و دولت سیزدهم، اظهار کرد: طبق بیانات رهبر انقلاب، نگاه نظام و دولت به کار و کارگر یک نگاه ارزش مدار است.
وی کار و کارگر را دارای ارزش ذاتی دانست و افزود: نظام جمهوری اسلامی بر خلاف دیگر نظامها که نگاه ابزاری برای جذب سرمایه به کارگر دارند، از اصل کار و کارگر حمایت میکند.
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی گیلان با بیان اینکه کار و تلاش و کسبروزی حلال در روایات اسلامی در ردیف مجاهدت در راه خداست، تصریح کرد: امروز در شرایط جنگ اقتصادی قرار داریم و این کارگران هستند که با تولید خود به پیروزی نظام اسلامی در حوزه اقتصاد کمک و دشمنان را مایوس میکنند.
آقاجانی با اشاره به نامگذاری سالهای اخیر حول محور جهاد اقتصادی و اقتصاد مقاومتی و جهش تولید و حمایت از تولید ملی و... از سوی رهبر انقلاب، عنوان کرد: رهبر انقلاب همواره اهمیت موضوع کار و تولید را متذکر میشوند.
وی با بیان اینکه جامعه کارگری کشور در دوران هشت سال جنگ تحمیلی ۱۴ هزار شهید تقدیم انقلاب کرده است، گفت: استان گیلان ۴۱۸ شهید کارگر دارد که سند سربازی کارگران در سنگر دفاع از کیان کشور و نظام است.
مدیرکل تعاون گیلان یکی از مهمترین تکالیف وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را صیانت از نیروی کار دانست و ادامه داد: صیانت از نیروی کار جنبههای متعدد دارد و در ابعاد مختلف تعریف میشود و دستگاههای زیادی در آن نقش آفرین هستند.
آقاجانی با اشاره به فعالیت ۹ دستگاه ذیل وزارت تعاون، اضافه کرد: اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی، اداره کل تامین اجتماعی، مدیریت درمان تامین اجتماعی، اداره کل بهزیستی، اداره کل فنی و حرفهای، صندوق بیمه عشایر و روستاییان، صندوق بازنشستگی کشوری و بانکهای رفاه کارگران و توسعه تعاون ذیل وزارت تعاون در حوزه جامعه کارگری فعالیتهایی دارند که اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان رئیس شورای هماهنگی این دستگاهها، محوریترین نقش را در این حوزه ایفا میکند.
وی با تاکید بر لزوم تنظیم روابط کارگر و کارفرما به عنوان یکی از مهمترین ماموریتهای اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان، یادآور شد: رفع اختلاف کارگران و کارفرایان، تجدیدنظر خواهی، پیگیری مطالبات کارگران، بازرسی و نظارت بر کارگاهها جهت رعایت حقوق کارگر و پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری و کارفرمایی با هدف کمک به صیانت از نیروی کار از طریق برقراری روابط رسمی، ضابطهمند و مسالمت آمیز بین کارگر و کارفرما به جد در دستور کار است.
مدیرکل تعاون گیلان با بیان اینکه سالانه حدود ۱۳ هزار دادخواست داریم که منجر به صدور حدود ۱۰ هزار دادنامه توسط ادارات تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان میشود، گفت: سالانه ۱۲ هزار مورد بازرسی از کارگاههای مشمول قانون کار توسط بازرسان کار استان انجام میشود تا ایمنی کارگران و رعایت حق و حقوق آنها و وضعیت مشاغل سخت و زیان آور و پیشگیری از حوادث ناشی از کار مورد بررسی قرار گیرد؛ البته در کنار نظارت و بازرسی، آموزش و فرهنگسازی و استفاده از ضمانتهای اجرایی و در نهایت برخوردهای قضایی جهت تکمیل فرایند صیانت از نیروی کار دنبال میشود.
وی از برخورد قضایی با قریب به ۱۵۰ کارفرمای متخلف در سال گذشته خبر داد و خاطرنشان کرد: کارگاههای پر خطر بیشترین سهم را در برخوردها داشتند که قطعا بر کاهش حوادث ناشی از کار موثر بوده است.
آقاجانی استان گیلان را دارای ۴۷ شورای اسلامی کار، ۱۰۷ انجمن کارفرمایی، ۶۰ انجمن کارگری، ۹۱ نماینده کارگران، یک کانون شورای اسلامی کار، ۱۷ کانون شهرستانی بازنشستگان و یک کانون استانی بازنشستگان دانست و افزود: این کانونها و شوراها و انجمنها پیگیر حقوق صنفی کارگران و کارفرمایان و بازنشستگان هستند.
وی با بیان اینکه طی دو سال گذشته مجموعا ۱۶ طرح طبقه بندی مشاغل جدید را با حمایت کارفرمایان در کارگاهها اجرا کردیم، تصریح کرد: از ظرفیتهای قانونی برای احیای حق و حقوق کارگران استفاده میکنیم؛ همچنین سال گذشته قریب به ۴۰ هزار نفر/ساعت آموزش ایمنی را ارائه کردیم.
مدیرکل تعاون گیلان، اشتغال را یکی از مهمترین شعارهای دولت سیزدهم دانست و متذکر شد: ایجاد سالانه یک میلیون شغل در دستور کار دولت قرار گرفت که برش استانی آن با مشارکت دستگاههای اجرایی و بخش خصوصی و تعاونیها محقق شد و در سال ۱۴۰۱ موفق به ایجاد ۳۶ هزار شغل شدیم و در سال ۱۴۰۲ توانستیم ۳۵ هزار شغل ایجاد کنیم.
وی با اشاره به حمایت دولت از تسهیل در صدور مجوزها، بخش زیادی از مشاغل ایجاد شده را در بخش صنفی دانست و بیان کرد: مشاغل زیادی نیز با کمک تسهیلات ارزان قیمت دولتی در بخش صنایع و بنگاههای تولیدی کشاورزی و خدماتی و مشاغل خانگی و دانش بنیان و از طریق احیای نگاههای راکد و تعطیل و... ایجاد شده است.
آقاجانی از کاهش سه درصدی نرخ بیکاری استان نسبت به سه سال گذشته خبر داد و اظهار کرد: این شاخص براساس آمارهای مرکز آمار اعلام شده است؛ همچنین آمارهای سامانههای رصد اشتغال وزارت تعاون که تحت نظارتهای میدانی و تلفنی و پیامکی بوده و مشاهدات عینی در بازار کار، موید کاهش نرخ بیکاری در استان میباشند.
وی رویکرد دولت را ایجاد اشتغال واقعی دانست و تاکید کرد: به دنبال ایجاد تعادل در بازار کار هستیم و دولت سیزدهم به امنیت شغلی کارگران کمک میکند؛ در واقع تداوم تولید در کارخانه و کارگاه به امنیت شغلی کارگران کمک میکند؛ از طرف دیگر، تقاضای زیاد و عرضه کم در بازار کار برای کارگر احساس نا امنی ایجاد میکند، اما اکنون بسیاری از کارخانجات باید برای حفظ نیروی کار فعلی خودشان امتیازات فراتر از قانون بدهند که این فرصت، مرهون بهبود شاخصهای فضای کسب و کار بوده و به امنیت شغلی کارگران کمک کرده است.